افزایش بارداری ناخواسته نوجوانان در هرج و مرج های سیاسی/ قانون، سن ازدواج را از بلوغ جسمی به سن بلوغ عقلی منتقل کند
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۹۸۶۰۴
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی برنا ؛ جامعه ای که احساس آرامش اجتماعی در آن کاهش بیابد به سرعت معضلات اجتماعی در آن افزایش می یابد و این آسیب ها اول مسیر خود را در جامعه زنان پیش می برد . آمار همسر آزاری ؛ کودک آزاری ؛ ازدواج های اجباری و بارداری های ناخواسته ... رشد صعودی در پیش می گیرد . یکی از بحث هایی که این روزها باید مورد توجه کارشناسان باشد مبحث بارداری های ناخواسته به خصوص در قشر نوجوان است .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مینو مرتاضی، فعال حوزه زنان، در مورد اینکه در دنیا چند درصد از دختران در نوجوانی تجربه بارداری دارند به خبرنگار اجتماعی برنا می گوید: «بارداری دختران، اصطلاحی است که در آسیب های اجتماعی بکار برده می شود، یعنی دخترانی که به دلایل نا خواسته و به اجبار در معرض تعرض و تجاوز قرار گرفته و باردار شده اند. سن نوجوانی در تعریف سازمان بهداشت جهانی سنین بین 12 تا 20 سال است. بارداری دختران نوجوان در دو وضعیت معنادار فراوانی آماری پیدا می کند. در هر دو وضعیت اما یک عامل مشترک برای بالا رفتن آمار بارداری دختر نوجوان وجود دارد که آن ناآگاهی از روش مدیریت شور جنسی در شکاف موجود میان بلوغ جسمی و بلوغ عقلی است.»
جامعه جهانی بطور جدی با عوارض نابهنجار جنسی در قالب بارداری ناخواسته مواجه است
او با بیان اینکه، هم در جامعه توسعه یافته و پیشرفته و هم در جامعه توسعه نیافته با پدیده بارداری دختران نوجوان مواجه می شویم، می افزاید: «با این تفاوت معنا دار که در جوامع توسعه یافته بین بارداری دختران نوجوان و بارداری متعارف زنان نسبت یک به ده برقرار است . یعنی در کشور انگلیس از هر ده زایمان، یکی مربوط به دختران نوجوان بین 12 تا 14 سال است . اما در کشورهای افریقایی از هر یک هزار زایمان زنان . 100 زایمان از برای دختران بین 12 تا 14 سال است. به این ترتیب می بینیم جامعه جهانی بطور جدی با عوارض رفتار پر خطر و نا بهنجار جنسی در قالب بارداری و زایمان ناخواسته و تولد کودکان ناخواسته مواجه است. کودکانی که بندرت موفق می شوند ازحداقل های زندگی استاندارد انسانی برخوردار شوند.»
افزایش بارداری ناخواسته نوجوانان در هرج و مرج های سیاسی
او با اشاره به اینکه، در جنگ ها، درگیری ها و هرج و مرج های سیاسی هم آمار بارداری نوجوانان به شدت افزایش پیدا می کند.، تصریح می کند: «مهیب ترین نسل کشی ها در جنگ بوسنی هرزگوین از طریق باردارکردن و تجاوز به دختران نوجوان صورت گرفت و فجایع دردناکی آفرید. در جنگ های اخیر در منطقه نیز رفتاری که با دختران ایزدی شد گواه این واقعیت تلخ است که دختر بودن و دختر به دنیا آمدن در مناطق پر خطر ریسک زیادی دارد. پیامد های چنین زایمان هایی نیز برحسب فرهنگ و باورهای جوامع برای فرزندان و مادران متفاوت است. اما بارداری و زایمان در نوجوانی آثار و عوارض و ضربات تخریبی مشابهی به سلامت روانی و جسمی دختران و زنان نوجوان وارد می سازد.»
او وضعیت مادران نوجوان را اینگونه شرح می دهد: «مادر نوجوان که در پی تعرض و به اجبار و یا در پی غلیان شور جنسی درگیر بارداری و تولد کودک ناخواسته می شود بین دو جهان کاملا متفاوت مادری برای کودکی که به دنیا آورده و عوالم کودکی و نوجوانی تباه شده خود دچار آشوب روحی و حس گناه می شود. این حس و آشوب معمولا تا پایان عمر او را رها نمی کند.»
برای مادر اجباری بهشتی متصور نیست
مینو مرتاضی ادامه می دهد: «در آمار کودکان ناخواسته با آمار بزهکاری نوجوانان فراوانی و مشابهت های معنا داری مشاهده می شود . از این رو بارداری حقی مبتنی بر رشد عقلی و اراده آگاه برای زنان به رسمیت شناخته شده است. برای مادری اجباری و کودک ناخواسته بهشتی متصور نیست.»
مرتاضی در این باره که ناهمزمانی بلوغ جسمی و عقلی چه پیامدهایی به همراه دارد، می گوید: «ناهمزمانی بلوغ جسمی و بلوغ عقلی در دورانی روی می دهد که آن را دوره نوجوانی می نامیم. دوره نوجوانی را باید یک دوره بسیار مهم در زندگی انسان ها دانست. به این دوره که سنین بین 12 تا 20 سالگی را در بر می گیرد بعضا دوران برزخی نیز می گویند. دوره نوجوانی حد واسط بین دوران کودکی و جوانی است. با ورود به آستانه نوجوانی دوره نهفتگی جنسی دوران کودکی پایان می یابد. بیداری غرایز جنسی در این دوره بحران های خاص دوران بلوغ را همراه خود دارد.»
او با بیان اینکه، زندگی عاطفی و احساسی کودک آرام دیروز و نوجوان پرشور امروز در دوران بلوغ از درون و برون دچار تغییرات طوفانی می شود، می افزاید: «بحران های روحی عاطفی که در پستوی فرهنگ و تربیت و تابو های جنسی و نقش های جنسیتی پنهان شده اند شرایط زندگی و زیست نوجوان را درگیر آشوب می کند. عدم تعادل و بی ثباتی و ترس از مسئولیت پذیری، زود رنجی و احساس تعلیق، خود نمایی، قهرمان نمایی و یافتن نگاه آرمانی به زندگی و هویت یابی، استقلال جویی و عاشق پیشگی معطوف به شور و لذت جنسی از بارزترین ویژگی های دوران بحرانی نوجوانی است.»
او مرحله اول بلوغ را اینگونه توصیف می کند: «به گفته پژوهشگران این دوره به چهار مرحله تقسیم می شود. مرحله اول 12 تا 14 سالگی است، که به آن مرحله فاصله گرفتن می گویند. این دورانی است که تمام انرژی نوجوان مصرف خود و رمز گشایی از تغییرات درون و برونش می شود. نوجوان در این مرحله با فاصله گرفتن از بزرگسالان آشنا به قلمرو خود شناسی وجنسیت یابی و رشد فردیت وارد می شود. در چنین فضا و وضعیتی نمی توان از دختر یا پسر نوجوان انتظار داشت که درباره تشکیل خانواده و زندگی مشترک تصمیم بگیرند. حتی اگر تمامی حالات نوجوان از تمایل شدید او به لذت جنسی خبر بدهد، بازهم نوجوان غرق در خود است و به جنس مخالف از دریچه ابژه و ابزار جنسی می نگرد نه بیشتر . و دراصل آشکارا پیداست در این مرحله نوجوان خود در مقام ابژه تحت تسخیر کشش جنسی واقع شده است.»
تفاوت مادران خودخواسته و مادران اجباری
او ادامه می دهد: «نوجوان در این مرحله و سن و سال در مقام سوژه تصمیم گیر نمی تواند عمل و اقدام عقلایی داشته باشد، چه رسد به اینکه بخواهد در مقام مادر متکفل اداره و مدیریت معنوی انسان دیگری شود که در نهایت عجز و درماندگی در همه ابعاد وابسته به اوست. وحشت از پذیرش مسئولیتی بس خطیر و خشم ناشی از اجبار به پذیرش چنین مسئولیتی روان مادر نوجوان را در هم می ریزد . در اینجا معمولا رابطه مادرو کودک به رابطه شئی و زایده اش تقلیل پیدا می کند. این رابطه عاطفی توام با ترس و خشم و فاقد عقلانیت در زایمان های زنان نوجوان که در چارچوب ازدواج رسمی صاحب کودک شده اند نیز دیده می شود و بر نوع تربیت و نگاه آنان به خود و کودک شان هم تاثیرات منفی می گذارد. اما تفاوت مادران نوجوانی که در چارچوب ازدواج دارای فرزند شده اند با آنها که خارج از چارچوب ازدواج دچار مادری می شوند در داشتن احساس گناه است که مادران نوجوان که خارج از عرف بچه دار شده است، دارد.»
زنان در نوجوانی به اجبار ازدواج کرده دو برابر زنان دیگر در صف دادگاه های طلاق
مرتاضی احساس قربانی شدن مادران نوجوان را اینگونه شرح می دهد: «احساس قربانی شدن احساس مشترک تمامی مادران نوجوانی است که تنها به جرم بالغ شدن و یا شور جنسی ناشی از دوران بلوغ جسمی، مادر شده اند بدون اینکه از آمادگی عقلانی برای پذیرش مقام و موقعیت مادری برخوردار شده باشند. احساس سختی که تمامی عواطف و عملکرد مادرانه را حتی پس از بلوغ عقلی نیز همواره تحت الشعاع خود قرار می دهد. و نتیجه اش تربیت کودکانی کمتر با تربیت است. جالب است بدانیم بین زنان متقاضی طلاق آمار زنان خانه داری که در نوجوانی ازدواج کرده اند بیش از دو برابر آمارزنانی است که در جوانی و سنین پختگی ازدواج کرده اند.»
او راهکارها برای پیشگیری از بارداری زنان نوجوان را اینگونه بیان می کند: «به نظر می رسد راهکارهایی که بتوانند جلوی ناهنجاری های ناشی از بارداری نوجوانانه زنان را بگیرند، آموزش و قانون هستند. به این معنا که با آموزش رفتار جنسی به هنجار و ایجاد امکانات پرورشی و آموزشی جهت مدیریت و کنترل شور جنسی نوجوانانه، می توان آمار دختران نوجوان قربانی بارداری را کاهش دهد. زیرا دوران نوجوانی دوران آرمانخواهی و قهرمان جویی ها نیز هست. استفاده از شور آرمانخواهی دوران نوجوانی فرصتی می دهد تا نوجوان به آستانه بلوغ عقلی برسد. در امر ازدواج نوجوانان که معلوم نیست بر اساس چه امر مهم و به تعویق افتاده ایی این روزها و در این وضعیت بحرانی بر آن تاکید می شود نیزباید دانست که بدون رشد عقلی و خواست قلبی ازدواج باطل است.»
او با بیان اینکه، ازدواج و زوجیت مربوط و مرتبط به بلوغ و رشد عقلی است که اراده انسان ها را فعال می کند، می گوید: « در امر ازدواج توصیه قرآن به دو فرد عاقل، بالغ و رشید این است که زمانی می توان و باید ازدواج کرد که طرفین از یکدیگر شناخت کافی پیدا کرده باشند و یکدیگر را چون جان خویش دوست بدارند و هریک آگاهانه مسئولیت امانتداری و محرمیت آن دیگری را بپذیرد. قران به لسان قوم با آنها سخن می گوید . و لسان قوم را می توان سواد عمومی، عرف و فهم رایج و معمول هر دوران و زمانه ای در سطح بلوغ عقلی دریافت کرد.»
قانون سن ازدواج را از بلوغ جسمی به سن بلوغ عقلی منتقل کند
مرتاضی با اشاره به اینکه، با این برداشت می توان گفت که عرف و سواد عمومی در این دوران و زمانه ایی که در آن بسر می بریم خواهان ازدواج نوجوانان نیست و ان را امری عقلانی قلمداد نمی کند، می افزاید: «تضاد قانون و شرع و تشدید تناقض بین فهم و سواد عمومی جامعه به حدی رسیده است که انتظار می رود قانون سن ازدواج را از دوره نوجوانی و بلوغ جسمی به سن بلوغ عقلی و دوران جوانی منتقل کند. باین ترتیب حق ازدواج و تشکیل خانواده به هیجده سالگی که سن پذیرفته شده بلوغ عقلی در سراسر جهان است منتقل گرداند. در واقع سواد عمومی جامعه و عرف این دوران انتظار دارد قانون گذاران به جای عجله (که همیشه و در همه زمان ها کار شیطان بوده و هست ) قانونی بگذارند که در آن حتی اگر نوجوانانی امکان آن را داشته باشند که زودتر از 18 سالگی و سن قانونی ازدواج کنند و اراده گرایانه بخواهند مادر شوند، بخاطر مصلحت خودشان و مصلحت کودکان شان (که نسل اینده مملکت را می سازند و قاعدتا باید سالم تر و عاقلتر و دانا تر از نسل قبل باشند ) تا رسیدن به سن عقلی قانونی و برخورداری از حقوق باروری صبوری پیشه کنند تا زغوره حلوا سازند.»
خبرنگار: سندوس محمدی
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: بارداری سن ازدواج قانون هرج و مرج برنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۹۸۶۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام صادق (ع)نشستهایم
حضرت امام صادق(ع) در طول دوران امامتشان و در سختترین شرایط سیاسی و اجتماعی، ضمن حفظ و تقویت جایگاه شیعیان با فعالیت علمی بینظیر، به حفظ و حراست از احکام الهی و دستورات قرآن و سنت نبوی پرداختند.به مناسبت سالروز شهادت ایشان و برای آشنایی بیشتر با تلاشها و خدمات ماندگار علمی امام صادق(ع)، با حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی، استاد حوزه قم کشور گفتوگو کردهایم و نکات جالبی درباره زندگی ایشان و نیز تاثیر فقه شیعه و اهل سنت از آن حضرت مطرح شده است. شرایط و زمانه امام صادق(ع) چگونه بود که بیشترین روایات نقلشده در منابع روایی ما از این امام بزرگوار است؟ به تعبیر دیگر چه شرایطی وجود داشت که ایشان فعالیتهای علمی را در اولویت قرار دادند؟ بنده در پاسخ به این پرسش چند نکته را متذکر میشوم. نکته اول؛ عبارتی را شیخ مفید در کتاب ارشاد خود دارند و میدانید این عالم بزرگوار هزار سال قبل زندگی میکرده و ارشاد هم از بهترین آثار ایشان است؛ ایشان این تعبیر را آورده است: لم ینقل عن احد من اهل بیته ما نقل عنه فان اصحاب الحدیث قد جمعوا اسماء الرواه عنه من الثقاه فکان اربعه آلاف رجل. یعنی تعداد روایاتی که ما از امام صادق(ع) داریم از هیچکدام از ائمه دیگر نداریم. وقتی راویان مورد وثوق ایشان را جمعاوری کردهاند حدود ۴هزار نفر میشوند. گاهی گفته میشود امام صادق(ع) ۴هزار شاگرد داشتند که این تعبیر دقیق نیست؛ شاگرد به این معنا نیست که مانند امروز که مثلا جلسه درس مراجع و علما برپا میشود و چند صدنفر و گاهی هزار نفر شاگرد دارند آن حضرت هم در آن واحد ۴هزار شاگرد داشته باشند؛ تعبیر شیخ مفید دقیق است که فرموده ۴ هزار راوی؛ یعنی ممکن است فردی دو روایت از امام اخذ کرده و به شهر و دیار خود برگشته باشد و آن را به مردم بیاموزد. خدا رحمت کند مرحوم عطاردی که مسند ائمه(ع) را نوشته است؛ برای فهم عظمت کاری که امام صادق(ع) کرد خوب است بدانیم براساس آماری که مرحوم عطاردی آورده است، میتوان به دست آورد که هر کدام از امامان از امام مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) چند روایت دارند. از امام مجتبی(ع)، هزار و ۱۸۷ حدیث داریم؛ از امام حسین(ع) دوهزار و ۴۵۲ حدیث؛ از امام سجاد(ع)، هزار و ۶۶۱ حدیث؛ از امام باقر(ع)، ۹هزار و ۵ حدیث و وقتی به امام صادق(ع) میرسیم میبینیم از ایشان ۳۸هزار و ۶۰۰ حدیث وجود دارد. آقا موسی بن جعفر ۳هزار و ۵۵ حدیث؛ امام رضا(ع) ۲هزار و ۶۶۳ حدیث، امام جواد(ع) ۹۳۶ حدیث و کمترین روایت از امام هادی(ع) با ۵۲۰ و امام عسکری(ع) با ۵۲۱ حدیث. مجموع این روایات ۶۰هزار و ۶۰۰ حدیث است و جالب اینکه از این تعداد، روایات امام صادق(ع) بیش از ۳۸هزار حدیث است. این آمار نشان میدهد که ائمه(ع) از امام مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع) فقط ۱۳هزار روایت دارند در حالی که از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیش از ۴۷هزار روایت داریم و این نشان میدهد در فرصتی که امام پیدا کردند به احیای علوم دینی پرداختند. آمار جالب دیگر اینکه جمعا مسند آقای عطاردی ۴۲ جلد است که ۲۲ جلد آن فقط مختص امام صادق(ع) است. نکته دوم؛ حیات علمی امام صادق(ع) نتیجه و اثر خود را بعدا ظاهر کرد؛ حسن بن علی الوشاء که از اصحاب امام کاظم(ع)، امام رضا(ع) و امام هادی(ع) است میگوید من وقتی وارد مسجد کوفه میشدم ۹۰۰ حلقه درسی میدیدم که میگفتند حدثنی جعفر بن محمد(ص) یعنی فقط از امام صادق(ع) روایت نقل میکردند. مرحوم کلینی در کافی نوشته است امام صادق(ع) فرمودند من در آستانه شهادت پدرم در کنار بستر پدرم بودم؛ امام باقر به من سفارش کردند: یا جعفر اوصیک باصحابی خیرا؛ یعنی مراقب اصحاب من باش؛ و امام صادق(ع) به پدر فرمودند نگران نباشید والله من آنان را رها نمیکنم و کاری میکنم که اگر یک شیعه در یک شهر بود نیاز به سؤال از احدی نداشته باشد و واقعا این هنری است که این دو امام به خرج دادند. نکته سوم؛ شیخ مفید باز در ارشاد تعبیری دارد و آورده است شیعه قبل از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) حتی مناسک حج و حلال و حرام را به خوبی نمیشناختند و ائمه قبل هم فرصتی برای تبیین احکام نداشتند و یا مردم به آنها مراجعه نمیکردند و اولین دورانی که ائمه(ع) فرصت یافتند همین دوران است. بد نیست داستانی شنیدنی را برای عظمت کار امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیان کنم؛ زمانی از طرف پادشاه حجاز برای آیتالله العظمی بروجردی هدایایی فرستاده بودند؛ ایشان فرموده بود من بنا ندارم در زندگی هدایایی از سوی سلاطین بپذیرم و فقط مصحف (قرآن) را پذیرفتند و مابقی هدایا را نپذیرفتند و چون باید در عوض این هدیه، هدیهای میدادند با زیرکی تمام روایتی را برای پادشاه عربستان فرستادند؛ در نامه خود نوشته بودند: ارسلت الیک حدیثا طویلا؛ برای تو حدیثی طولانی فرستادم؛ این حدیث اگر همه مناسک حج را نداشته باشد بیشتر مناسک حج را در خود دارد؛ هنر ایشان این بود که روایت را از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل کرده بودند؛ ممکن است پرسیده شود مگر اهل سنت خودشان روایات حج را نداشتند که ایشان باید از امام صادق(ع) روایتی نقل کنند؛ نکته ظریف این است که ایشان این حدیث را از منابع دست اول اهل سنت یعنی صحیح مسلم نقل کرده بود. آیتالله بروجردی خواسته بود به آنها بفهماند اگر شما امروز مناسک حج را دارید به برکت روایات امام صادق(ع) است. لذا در مناسک حج و احکام آن با اینکه ۱۸ عمل وجود دارد اختلاف فتاوا بین شیعه و اهل سنت بسیار کم است چون مناسک حجشان را از امام صادق(ع) گرفتهاند. تعبیری دارد آقای اسد حیدر از نویسندگان عربزبان شیعه که شاید مفصلترین کتاب را در ۵ جلد در مورد زندگانی امام صادق(ع) نوشته است؛ او میگوید: کان بیته کالجامعه الکبیره؛ خانه امام صادق(ع) مانند دانشگاه بزرگ بود. یکی از کارهای امام تربیت شاگرد در رشتههای تخصصی بود که امروز توجه به تخصص رسم شده است؛ در توحید هشام بن حکم، در فقه زراره، در کلام مؤمن الطاق و ...تربیت شده بودند. نکته چهارم؛ مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی در الذریعه، بیش از ۲۰۰ شاگرد از امام صادق(ع) نام برده است که بیش از ۷۴۰ کتاب نوشتهاند و این خیلی مهم است؛ گاهی یک روایت فقهی مبنای صدها فتواست؛ مثلا روایتی از امام(ع) در مورد شک و یقین داریم که فرمودند: لا تنقض الیقین بالشک. همین تعبیر کوتاه منشا صدها فتواست. حالا ۲۰۰ صحابه بیش از ۷۴۰ کتاب تالیف کردهاند. برای اینکه بدانیم دیگران هم سر سفره امام صادق(ع) مهمان بودهاند، ابن ابی الحدید که از شارحان برجسته نهجالبلاغه است در جلد اول بحث جالبی دارد و میگوید همه پیشوایان چهارگانه اهل سنت با واسطه یا بی واسطه از شاگردان امام صادق(ع) هستند. ابوحنیفه شاگرد بی واسطه بوده است. نکته پنجم؛ آلوسی در تفسیر خود آورده است که ابوحنیفه افتخار میکرد که شاگرد امام صادق(ع) بوده است و فریاد میزد که اگر من در آن دو سال محضر امام صادق نبودم نابود شده بودم: لولا السنتان لهلک نعمان. شافعی و احمد حنبل هم با واسطه شاگرد امام هستند. تعبیری مالک(رئیس فرقه مالکی) دارد که خیلی جالب است؛ او میگوید: والله چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به ذهن کسی خطور نکرده است که در زهد و فضل و عبادت و ورع، برتر از جعفر بن محمد باشد. بنابراین نه تنها شیعه مدیون امام صادق(ع) است بلکه پیشوایان اهل سنت هم مدیون ایشان هستند. آیتالله آصفی مقاله مفصل و زیبایی در مقدمه لمعه دمشقیه مرحوم کلانتر دارد؛ من از اینجا نقل میکنم؛ وی از ابن حجر نقل کرده است؛ بسیاری از علوم را مردم از امام صادق(ع) استفاده کردهاند و یک یک پیشوایان اهل سنت را نام برده است؛ شهرستانی در ملل و نحل در مورد امام صادق(ع) دارد که ایشان علم و حکمت و زهد زیادی داشتند. جاحظ با اینکه فرد متعصبی در قرن سوم است تعبیر عجیبی در مورد امام(ع) دارد؛ او میگوید علم و فقه جعفر بن محمد دنیا را پر کرده بود و ابوحنیفه از شاگردان اوست. نکته ششم؛ آیتالله آصفی از ذهبی در میزان الاعتدال نقل کرده است که اگر ما بخواهیم روایات بزرگان شیعه را از اسناد روایات حذف کنیم چیزی جز اندکی باقی نخواهد ماند و مجموعهای از آثار پیامبر(ص) از بین خواهد رفت. همچنین آیتالله آصفی در مقدمهای که ذکر شد از رجال کشی نقل کرده است که فردی به نام محمدبن معروف هلالی میگوید من در کوفه نزد امام صادق(ع) رفتم چون ایشان دو سال در کوفه بودند؛ به کوفه رفتم و خواستم خدمت ایشان برسم ولی دور ایشان آنقدر شلوغ بود که تا سه روز دستم به امام نرسید تا اینکه روز چهارم امام مرا در شلوغی جمعیت دیدند و راه باز کردند و خدمت ایشان رسیدم و تا نجف که به زیارت مرقد امیرمؤمنان(ع) رفتند محضر ایشان بودم. البته میدانید که قبر امیرمؤمنان(ع) برای شیعیان در دوره امام صادق(ع) مشخص شد. نکته هفتم؛ نکته مهم دیگر در زندگی آن امام تربیت شاگرد در رشتههای مختلف تخصصی بود؛ مثلا ابان بن تغلب یکی از آنان است؛ مرحوم علامه شیخ محمدتقی تستری، صاحب قاموس الرجال در مورد ابان نوشته است او ۳۰هزار حدیث از امام صادق(ع) فراگرفت و به خاطر عظمت او همه حلقههای درسی در مسجدالنبی تعطیل میشد تا از محضر ایشان استفاده کنند؛ او از شاگردان امام باقر(ع) هم بود، امام باقر(ع) خطاب به او فرمود برو و در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده. نکته هشتم؛ این نکته را عرض کنم که از مجموع اصحاب ائمه(ع) و ۴هزار راوی، برخی از آنان مجتهد بودند که یکی از آنان همین ابان بن تغلب است که امام باقر(ع) به ایشان فرمودند: اجلس فی مسجد المدینه و افت للناس. نکته ظریف در اینجا آن است که در دورهای که خود امام باقر(ع) در مدینه حضور دارند به ابان میگویند که من دوست دارم تو به مسجد بروی و برای مردم فتوا بدهی؛ الان مراجع ما در دوره غیبت فتوا میدهند ولی در داستان ابان، امام(ع) حضور دارند و باز از شاگردشان میخواهند که فتوا بدهد؛ ذهبی که فرد خیلی متعصبی است در مورد ابان دارد: شیعی جلد صدوق لکنه مبتدع؛ او شیعی راستگو است ولی بدعتگذرا است و ما حرفهای راست او را میگیریم و بدعتها را به خود او وا میگذاریم که البته باید از ذهبی بپرسیم کدام سخن ابان، بدعت بوده است. این ابان وقتی از دنیا رفت امام صادق(ع) در شان او فرمودند: والله لقد اوجع قلبی موت ابان؛ امام قسم جلاله خوردند که به خدا قسم مرگ ابان قلب مرا به درد آورد. ببینید شیعه چقدر میتواند اوج بگیرد که امام درباره او بفرمایند مرگ او باعث شد تا قلب من درد بگیرد. از دیگر صحابه امام، هشام است که امام درباره او فرمودند: ای هشام تو همیشه مورد تایید روح القدس هستی. تعبیری هارون الرشید در مورد هشام دارد که جالب است؛ یک وقتی مناظرهای بین هشام و فرد دیگری در مجلس برامکه برگزار شد و هارون از پشت پرده مناظره را گوش میکرد و هشام در مناظره غلبه داشت؛ هارون بعد از این مناظره در مورد هشام گفت: لسان هشام اوقع فی نفوس الناس من الف سیف؛ تاثیر زبان هشام از هزار شمشیر بیشتر است. از دیگر شاگردان امام، محمدبن مسلم است که آیتالله خویی گفته است او بیشترین روایات را از امام نقل کرده است؛ زراره و برادرش هم از شاگردان آن امام بودند و مطلب دیگر در بیان عظمت امام صادق(ع) این است که بعد از وفات پیامبر(ص)، شعار حسبنا کتاب الله، زیاد مطرح شد و بیش از ۱۰۰ سال کتابت حدیث را منع کردند و از کارهای بسیار باعظمت امام این بود که به شاگردانشان توصیه کردند که روایات را بنویسند لذا ۷۴۰ کتاب از ۲۰۰ صحابه امام نوشته شد. نکته نهم؛ باز از خدمات دیگر امام صادق(ع) که مرحوم آیتالله آصفی به آن پرداخته این است که در دوره امام صادق(ع) سؤالات زیادی از سوی مردم در زمینه کلام و فقه وجود داشت و همه هم خدمت امام و شاگردان ایشان نمیآمدند و سراغ ائمه اهل سنت میرفتند و آنها هم چون برای برخی از سؤالات پاسخی نداشتند رو به قیاس آوردند که امام صادق(ع) با این جریان مبارزه جدی داشتند؛ یکی از کارهای مهم امام مبارزه با قیاس بود؛ امام از ابوحنیفه پرسید که تو چطور فتوا میدهی و او گفت براساس کتاب و سنت و امام فرمودند اگر جواب را در کتاب و سنت نیافتی چه؟ و او قیاس را مطرح کرد؛ امام از او چند سؤال پرسید مثلا پرسیدند نماز مهمتر است یا روزه و او جواب داد معلوم است که نماز چون ستون دین است؛ حضرت پرسیدند اگر نماز مهمتر است چرا خانمها در ایامی که از خواندن نماز معذور هستند بعدا نباید قضای آن را به جا بیاورند در حالی که باید قضای روزه را بگیرند؟ اگر قیاس درست باشد نماز که مهمتر است چرا نباید قضا شود ولی روزه قضا شود؟ امام صادق(ع) با جریان قیاس مبارزه زیادی کردند زیرا این جریان به قدری گسترش داشت که گاهی شاگردان نزدیک امام(ع) هم فریب این جریان را خوردند. در «من لایحضر الفقیه» شیخ صدوق بیان شده است که ابان بن تغلب در اوایل شاگردی امام خدمت ایشان میرسد و میپرسد: اگر مردی یکی از انگشتان زنی را قطع کند، دیه او چقدر است؛ اگر دو انگشت را قطع کند دیه چقدر است؛ اگر سه تا چقدر و امام به ترتیب پاسخ دادند ۱۰، ۲۰ و ۳۰ شتر؛ او گفت اگر ۴ انگشت قطع شود و امام پاسخ دادند ۲۰ شتر در حالی که اگر قیاس مبنا بود باید ۴۰ شتر میشد. ابان خطاب به امام گفت که سبحان الله؛ ما در عراق که این سخن را میشنیدیم تصور میکردیم حرف شیطان است و آن وقت شما چطور میگویید ۲۰ شتر؟ امام به او نهیب زد که ای ابان تو از قیاس سخن میگویی در حالی که سنتی که با قیاس درست شود دین را نابود میکند و بعد هم امام(ع) علت اینکه برای قطع ۴ انگشت ۲۰ شتر دیه باید داده شود را بیان فرمودند. نکته دهم؛ نکته دیگر در بیان خدمات امام صادق(ع) رواج تفکر و اهمیت به عقل است؛ ما امروز بر سر سفره بزرگ فقهی، کلامی و عقلی امام(ع)نشستهایم و پشت صحنه را نمیبینیم؛ شما مکاتب دیگر را در برابر مکتب امام صادق(ع) مقایسه کنید. کتابی را مرحوم آقای نجمی دارند به عنوان «سیری در صحیحین»؛ عزیزان مراجعه کنند تا بفهمند کسانی که از مکتب اهل بیت(ع) دور شدند چه چیزهای عجیبی نوشتهاند؛ یکی از کارهای مهم امام صادق(ع) رواج علوم عقلی است. مرحوم علامه مظفر در کتاب الامام الصادق(ع) از یکی از معاصرین خود از یکی از مجلات نقل کرده است که شیعه اولین کسانی بودند که مذهب خود را بر مبنای عقل تاسیس کردند. الان شما صحاح و سننن اهل سنت را ببینید؛ روایاتشان از نماز و روزه شروع میشود ولی مرحوم کلینی، کافی را با کتاب العقل و الجهل آغاز کرده است. دو جلد کافی، کتاب عقل و جهل است و به قضا و قدر و جبر و اختیار در بخش توحید پرداخته است و آن وقت شما این مطالب را با برخی روایات آنان مقایسه کنید که العیاذبالله برای خدا جسم قائل شدند و یکی از آنان در شب جمعه در منبر نشسته بود و گفت همینطور که من الان از منبر پایین آمدم خدا هم در روز قیامت از عرش خود پایین خواهد آمد. به هر حال از جمله خدمات آن حضرت گسترش علوم عقلی است. ممکن است گفته شود که امام از روی ناچاری مجبور بودند که کار علمی رو بیاورند چون زمینه فعالیت سیاسی نداشتند و کسانی هم که قیام کردند با شکست روبرو شدند، پاسخ به این سوال چیست؟ غیر از سیدالشهداء(ع) که قیام به شمشیر کرده و به شهادت رسیدند هیچ امام دیگری این وضع را نداشتند و بنا نبود داستان کربلا در دوره هر امامی رقم بخورد و همه ائمه(ع) مانند ایشان شهید شوند؛ کربلا یکبار بود و برای بیداری جامعه هم لازم بود؛ در دوره ائمه(ع) از جمله امام صادق(ع) قیامهایی شد ولی ایشان همراهی نکردند با اینکه برای موفقیت آنها و بعد از شهادتشان دعا و از آنان تجلیل کردند ولی در قیام دخالتی نداشتند و تشویق نمیکردند یا وقتی ابومسلم خراسانی آمد حاضر نشدند با او همکاری کنند. این دوره دورهای نبود که امام بخواهد وارد فاز نظامی و سیاسی شود؛ ۳۴ سال امامت این امام از سختترین دورانها بود و خلفایی چون هشام و ولید یعنی جانیانی که روی جنایتکاران را سفید کردند حاکم بودند. البته بنی عباس در ابتدا سراغ شیعه و امام نرفتند ولی وقتی جای پای آنها محکم شد شروع به سختگیری به امام کردند که یکی از دورانهای سخت دوره منصور دوانیقی بود. معروف است که فردی خانمش را طلاق داده بود و برایش مسئله شرعی پیش آمده و میخواست از امام(ع) بپرسد ولی جرئت نداشت به خانه امام صادق(ع) برود زیرا اگر حکومت متوجه میشد او را میکشتند لذا لباس یک فرد دورهگردی را میپوشد و سبد خیاری را بر سر میگذارد و با این بهانه خود را به منزل امام میرساند و مسئله میپرسید. بنابراین این دوران دوره سختی بود لذا حیات علمی امام جلوه زیادی داشت. آخرین پرسش هم این است که تبیین زندگانی ائمه برای دوران ما درس و الگوست؛ برخی میگویند ما میتوانیم به سیره علمی امام صادق(ع) رجوع کنیم و به جای درگیری سیاسی با کشورها، سراغ فعالیت و پیشرفت علمی و اقتصادی برویم، تحلیل شما چیست؟ امروز انقلاب بزرگی توسط یک فقیهی به ثمر رسیده است که ذرهای هوای نفس نداشت و برای خدا کار کرد و ما نمیتوانیم بگوییم امروز دوره سکوت است و باید فقط کار علمی بکنیم؛ وقتی فقیه مسلمی که کسی در عظمت علمی و عرفانی او تردیدی ندارد قیام میکند و این نوع مباحث وجهی ندارد. گفت و گو از علی فرج زاده منبع: ایکنا (خبرگزاری بینالمللی قرآن)